گلشیدگلشید، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 22 روز سن داره

عشق نو پای زندگی ما

هفت و هشتمین دندان!

پس از انتظاری 2 - 3 ماهه، بالاخره در 14 ماهگی، 2 تا دندون خوشکل دیگه به دندونای نازنین دخملم اضافه شد... .: مبارک باشد گل زیبای باغ زندگی ام :. ...
14 مرداد 1392

حرف هایی برای تو

دوست دارم برایت بنویسم آنقدر حرف نگفته دارم که خدا می داند و من! هر روز و شب به تو فکر می کنم و در افکارم با تو سخن می گویم ... خیلی دوستت دارم ... بعضی وقت ها می ترسم از این دوست داشتن شدید! ... تو هم خیلی به من وابسته ای، نمی دانم شاید این احساس تو هم اسمش "دوست داشتن" باشد نه "وابستگی"! ... وقتی که تمام وجودِ زیبایت را در آغوشم می اندازی و حلقه ی دستانت را دور گردنم می بینم و وقتی می گویمت که محکم بغلم کن (تا تمام سلول های بدنم عطر وجودت را استشمام کنند و جوان تر شوند) و تو با نهایت توانِ دستان کوچکت، مرا شادترین زنِ روی زمین می کنی ... وقتی که تمامی کارهایم را تکرار می کنی، فقط می نشینم و نگاهت می کنم ... از پوشیدن لباس هایم گرفته ...
10 مرداد 1392

شروع زیبای 2 سالگی

سن: 1 سال و 1 ماه و 12 روز   گلشیدم دو روز پیش چیزی گفتی و من را به آسمان بردی: "ماما" (با حالتی که "م" تشدید داشت!) پر شدم از حس های زیبای تو ... آن لحظه، اوجِ اوجِ مادر بودنم بود... چند روز پیش تر از آن هم "بابا" گفته بودی!  *** ورودمان به 2 سالگی، سرشار از خوبی هاست ... روزهای واقعیِ خوبِ سه نفره مان، پر از شادی است ... صبحانه را سه نفری می خوریم ... ناهار را سه نفری آماده می کنیم، و همینطور شام ... همه ی خریدها را سه نفری انجام می دهیم و از همه مهم تر، تمامی گردش هایمان هم سه نفره است! و اما تو تمام شب و روز را در حال پیاده روی هستی! (مگر این که خواب باشی!) حتی غذایت را هم در حال طواف سفره می خوری ......
10 مرداد 1392
1